به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، براساس آمارهایی که کارشناسان آموزشی دادهاند یک مؤسسه آموزشی در طول یک سال برای پخش آگهیهای بازرگانی رقم ۳۰۰ میلیارد تومان پرداخت کرده است یا برخی از کارشناسان هم از گردش مالی ۸۰۰۰ میلیارد تومانی مؤسسات کنکور میگویند که بخش زیادی از این گردش مالی مدیون تبلیغاتی است که صداوسیما برای این مؤسسات انجام میدهد. در سوی دیگر براساس آماری که یکی از مدیران آموزش و پرورش اعلام کرده است؛ یک مؤسسه آموزشی فقط در روزهای جام جهانی با پرداخت رقم ۴۲ میلیارد تومان انحصار آنتن صدا و سیما را برای تبلیغ کتابهای کمک آموزشی خود خرید. با این حال آنطور که مسئولان آموزش و پرورش میگویند تبلیغات صداوسیما درباره کتابهای کمک درسی بهگونهای است که خانوادهها به مدارس اجبار میکنند که از کتابهای کمک درسی استفاده کنند. تب و تابی که تلویزیون برای این مؤسسات به راه انداخته آن قدر قوی است که حتی برای دوره ابتدایی نیز آزمون طراحی میکنند.
با فشار رسانهای که برای این موضوع به وجود آمد، به دستور معاون سیمای رسانه ملی تبلیغات مؤسسات کنکوری بر روی آنتن صدا و سیما به نصف کاهش یافت. سید مرتضی میرباقری معاون سیمای رسانه ملی با اشاره به برخی انتقادات نسبت به آثار سوء این برنامهها دستور داد شبکههای مختلف این برنامهها را به نصف برسانند. بر این اساس همچنین آگهیهای بازرگانی با موضوع برنامههای کنکوری نیز تا ۷۰ درصد کاهش خواهد یافت.
■ انحراف سیاستهای تولیدی در رسانه ملی
آیا صدا و سیما از نظر بودجهای، کفگیرش به ته دیگه خورده است که حاضر است بخش زیادی از آنتن خود را در اختیار مؤسسات آموزشی و کنکور قرار دهد؟ منوچهر اکبرلو، منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: طی یک دهه اخیر سیاستهای تولیدی در صدا و سیما به انحراف کشیده شده است به این معنا که بر اثر غلبه بروکراسی اداری، صدا و سیما شاهد افزایش غیرمعقول و غیرمنطقی تعداد کارمندان، مدیران و مسئولان شده است.
به گونهای که در حال حاضر بخش قابل توجهی از بودجه صدا و سیما فقط صرف حقوق و پاداش و مزایای کارمندان آن میشود. این نظام کارمندمحور سبب شده که در یک برنامه؛ همه عوامل از تهیهکننده گرفته تا عوامل فنی و کارمندان سازمان مانند حراست یا امور کارگزینی، همگی حقوق بگیرند، اما کارشناسان و میهمانان برنامهها به صورت رایگان حضور یابند؛ همین ماجرا ماکتی از وضعیتی است که صدا و سیما در آن به سر میبرد.
به باور او، برخلاف آنچه گفته میشود مشکل صدا و سیما، کمبود بودجه نیست، بلکه توزیع نادرست بودجه است، کافی است که حقوق کارمندان، ساختمانها و بخشهای زیانده و شرکتهای وابسته به صدا و سیما را فهرست کنیم و هزینههای ماهانه آن را جمع ببندیم، میبینیم که مجموع آن برابر با بودجه چند وزارتخانه است؛ بنابراین مشکل را باید در فربه بودن نظام اداری این سازمان جستوجو کرد.
■ سیاستهای متناقض و متضاد
اکبرلو ادامه میدهد: کافی است فقط یک شبکه از میان دهها شبکه تلویزیون را با شبکه الجزیره مقایسه کنید، تمام کارمندان این شبکههای تأثیرگذار به اندازه مجموعه کارمندان یک گروه از دهها گروه در دهها شبکه تلویزیون هم نیست. پس از آن میزان تأثیرگذاری این شبکهها را با هر شبکه داخلی مقایسه کنید، میبینید که ماهانه اعداد زیادی از بودجه عمومی در نبود مخاطب دور ریخته میشود.
این منتقد با بیان اینکه حجم قابل توجهی از تولیدات کنونی تلویزیون فقط با خرج اسپانسرهای خارج از سازمان تولید میشود، خاطرنشان میکند: این وضعیت سبب میشود نهادهای خصوصی اهداف مورد نظر خود را به تلویزیون تحمیل کنند به طوری که تلویزیون برای دریافت درآمد، خوراکیهایی را تبلیغ میکند که در شبکه سلامت توصیه میشود آن محصولات مضر است! در واقع شاهد سیاستهای متناقض و متضاد در صدا و سیما هستیم.
او اضافه میکند: در برنامههای آسیب شناسانه شاهد حضور کارشناسانی هستیم که نسبت به آسیبهای شبکه کنکور و آموزشگاههای آزاد هشدار میدهند، اما بلافاصله بعد از برنامه، پیامهای بازرگانی و برنامههایی با حمایت مالی همان آموزشگاهها پخش میشود و این یعنی رها شدن سیاستگذاری در تلویزیون.
اکبرلو معتقد است: در شرایط فعلی وظیفه مدیران تلویزیون صرفاً بستن قراردادها یا اعمال ممیزیهای پیش پا افتاده یا تأیید یا رد میهمانان برنامههاست و جهت دهی اصلی برنامهها توسط تاجران کالاهای اقتصادی و تاجران در بخشهای فرهنگی گرفته میشود.
■ نظارت بر صدا و سیما بیشتر شود
محمد حیدرپور، دکترای جامعه شناس فرهنگی و پژوهشگر مسائل فرهنگی معتقد است: تجارت، کارویژه صدا وسیما شده است در حالی که قرار بود رسانه ملی، دانشگاه عمومی باشد. این سازمان علاوه بر اینکه از بودجه دولتی استفاده میکند از محل تبلیغات تلویزیونی هم، درآمدزایی کلانی دارد به طوری که یکی از مؤسسات کنکور برای یک سال ۵۰۰ میلیارد تومان پول تبلیغات به تلویزیون داده است.
او در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: صدا و سیما این تبلیغات را به اسم ترویج آموزش انجام میدهد در حالی که این مؤسسات آموزشی، باندهای مافیایی هستند که به خانوادهها استرس کنکور وارد میکنند و خانوادهها هم این استرس را به فرزندانشان القا میکنند. به اسم اینکه میخواهند مسیر موفقیت را به بچهها نشان دهند، چنین کاری میکنند ولی این، مسیر موفقیت نیست بلکه موجب ایجاد استرس و آشوب فکری در بین نوجوانان، جوانان و خانوادهها میشود. این کارشناس فرهنگی یادآور میشود: مسئولان میخواستند کنکور را حذف کنند، اما این مؤسسات آموزشی به تب و تاب افتادند، حتی در مورد مشق شب هم دارند اعمال نفوذ میکنند، چون از فروش کتابهای کمک آموزشی سود میبرند، حتی سراغ مراجع هم رفتند که مشق شب لازم است! آنها به خاطر مقاصد اقتصادی و تجارتشان دست به هر کاری میزنند.
حیدرپور با تأکید بر اینکه صدا وسیما نباید در دام مافیای قدرت و ثروت در حیطه آموزش بیفتد، میگوید: قرار بود که رسانه ملی بعد از پیروزی انقلاب به یک دانشگاه عمومی تبدیل شود، ولی از هدف اصلیاش دور شده است. شبکههای داخلی با شبکههای ماهوارهای از نظر محتوایی چندان تفاوتی ندارد و سیاستهای مصرفگرایی و تجملخواهی در تبلیغات و برنامههای تلویزیون هویداست.
او میافزاید: مجلس نمیتواند بر سازمان صدا و سیما نظارت قانونی داشته باشد، اما نمایندگان بایستی به این قضیه ورود یابند و مسائل را آسیبشناسی کنند. باید نهاد نظارت کنندهای بر عملکرد صدا و سیما وجود داشته باشد و نظارتها را بیشتر کند. صدا و سیما که باید دانشگاه میشد الان تجارتخانه شده است و تبلیغات در حیطه آموزشی و کنکور، پولهای کلانی را به صدا و سیما تزریق میکند، سازمانی که ردیف بودجه دولتی دارد. نمایندگان مجلس بایستی به این حوزه ورود پیدا کنند.
به باور وی، این موضوع دارای حساسیت است و باید روی آن تمرکز شود تا صدا و سیما در مسیر اصلی خودش حرکت کند نه اینکه مسیر تولیداتش را صاحبان قدرت و ثروت و تاجران آموزشی به دست بگیرند. برنامههای کنکور و تست زنی و کتابهای کمک درسی موجب استرسزایی در بین جوانان و خانوادهها شده و نیاز کاذب در آنها ایجاد میکند.
انتهای پیام/
نظر شما